محبوب من ♥️
بر بلندای بام اسفند ایستاده ام…
تمام لحظات زندگیم را مرور میکنم.
به روزهایی می اندیشم که در روزمرگی زندگیم تو را گم کردم و حالم مساعد نبود.
و به روزهایی که تورا از یاد نبردم و زندگیم روبه راه بود.
به افق خیره میشوم، ریه هایم را از اتمسفر وجودت پر میکنم، در دلم نوید بهار را میدهم و در خیالم امید سرسبزی میپرورانم.
روزهایی که به طلوع آفتاب رسیده ایم و دیگر در انتظار یار نیستیم، اشکهایمان را پاک میکنیم و به بودنتان دلگرم میشویم.
روزهایی که در قلب های یخ زدهیمان به اوج شکوفایی بذر امید رسیده ایم.
باید کوله بارمان را بربندیم شاید این بار با آمدن بهار از دور دستها برسی و دلمان را گرم وجودت کنی.
میرسد انگار بوی خوش زندگی…
و من هنوز دلخوشم به عطر نفس های تو که با بهار می آیی…
✍ 🏻 سمیرا.مختاری
22/اسفند/401
پ ن: (سه شنبه های مهدوی)🌱♥️
__________
#پائیزنوشت
عالِم بی عمل
بی صدا چیپس را از داخل کابینت برداشتم.
با قیچی بازش کردم که مبادا سروصدایی ایجاد شود.
نیم وجبی بیدار شود، دلش بخواهد و من بمانم و یک دنیا غرولند در دلم.
مثل یک کیف قاپ به اتاقم شیرجه زدم.
در را پشت سرم بستم، صدای خوشایند خش خش چیپس گوشم را نوازش کرد.
من ماندم و مزه ایی که زیر زبانم ماند و مرا برای خوردن دوباره اش وسوسه کرد.
در کنارش عذاب وجدان مضرات چیپس هم ذهنم را قلقلک میداد.
اگر بخواهیم حرفمان تاثیری روی کودکمان داشته باشد اولین شرطش عمل کردن ما به آن قانون است.
همانطور که امام صادق (ع) فرمودهاند:
“به راستى هنگامى که عالم به علم خودعمل نکرد، موعظه او در دل هاى مردم اثر نمى کند، آنچنان که باران از روى سنگ صاف مى لغزد و در آن نفوذ نمى کند.”
____________
#پائیزنوشت ✨💜
15/اسفند/401
#به_قلم_خودم #تولیدی