• خانه 
  • طعم تلخ انارها 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

پائیزنوشت

پائیزنوشت

بدرود ماهِ زیبای خدا

31 فروردین 1402

سحرها با صدای تماس گوشی چشمان مُهرو موم شده ام را به‌ زور باز می‌کردم و با صدایی خفیف می‌گفتم:"سلام بابا، بله بیدارم” و دوباره می‌خزیدم زیر پتو و چند دقیقه بعد از جایم می‌پریدم، ترسی وجودم را می‌گرفت که ای وای دیرم شد! در این شب آخر، حال بیدار شدن از فرط خستگی سحرها را دارم! دیرم شده و دستانم خالیست! چشمانم به مسیر رفتنت خیره مانده است و نمی‌دانم که تا سال بعد که از راه می‌رسی در هوایت نفس می‌کشم یا در زیر خاک از غم دوریت می‌بارم. می‌دانم که توبه هایم را بارها و بارها شکسته ام و با اما و اگرهایم به کمترین عبادت‌ها قانع شده ام، فرصت هایم را از کف داده ام و اسیر هواهای نفسانیم شده ام اما هنوز زیر لب زمزمه می‌کنم: “ماقطعت رجائی منک…"  خدایا هرگز رشته امیدم از تو قطع نمی‌شود… معبودا  | اگر گاهی ناخواسته فراموشت کردم به من خُرده نگیر ودر این شب وداع مرا به حال خودم وا مگذار |  #وداع #شب‌جمعه ✍🏻 سین مختاری

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

پائیزنوشت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • کتاب
  • پاییزنوشت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان