• خانه 
  • طعم تلخ انارها 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

پائیزنوشت

پائیزنوشت

عطر تو

30 مهر 1404

​باد هوهو می‌کند. صدای رقص برگ‌های خشک در کوچه می‌پیچد.امشب دلتنگت شدم، شبیه شیشه‌های خالی عطر، کنار آینه‌ی روی میز. شبیه نامه‌های قدیمی در لابه‌لای آلبوم عکس، جایی که هر ورقش، داستانی از روزهای گذشته را روایت می‌کند؛ مثل تمام خنده‌های از ته دل که هنوز در سفیدی آن قاب‌ها نقش بسته‌اند. شبیه همان بغض‌ خالی شده روی آن نامه‌ی چهار تکه که حالا با زحمت انگشتانم به هم چسبیده است. مثل تمام روزهای سرد پاییزی که باد، برگ‌های درختان را از شاخه جدا می‌کند و من یاد تو می‌افتم.

امشب شب تولد تو بود. گلبرگ‌های دسته گلت در وسط باران سیراب شدند شاید حالا عطرشان به مشامت رسیده‌ باشد. امشب کیک را خودم پختم. خامه‌کشی‌اش، زمان زیادی برد، درست به اندازه‌ی فاصله‌ی بین ما. فاصله‌ی زمین تا آسمان‌مان. مثل فاصله‌ی بین من و تو که با خاک‌های سرد پر شد. مثل آن تکه سنگ سرد روی مزارت.

می‌دانی نامه‌ی چهار تکه شده‌ات را بالاخره به هم وصل کردم، قطعات پازل یک خاطره‌ی ناتمام. زیر لب شعر ابتهاج را خواندم همان که تو دوست داشتی: «آفتابا چه خبر؟ این همه راه آمدی که به این خاک غریبی برسی؟ ارغوانم را دیدی سر راه؟ مثل من پیر شده است؟ چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟ نه! چرا می‌پرسم ارغوان خاموش است دیرگاهی‌ست که او خاموش است آشنایان زبانش رفته‌اند ارغوان ویران است هر دومان ویرانیم.»

حالا در شب تولدت من باید تا ابد، نگهبان شیشه‌های خالی عطرت باشم. می‌خواهم بدانم که آیا تو هم این شب را، این تولد را، جایی دورتر از من، به یاد داری؟

پ‌ن: به یاد فاطمه.

✍🏻 س. مختاری

مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: #سوژه_هفتگی #پاییزنوشت #چالش

موضوعات: پاییزنوشت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آبان 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30

پائیزنوشت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • کتاب
  • سفرنامه
  • پاییزنوشت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان